این سازمان منطقهای در روند تکاملی خود و با هدایت انگلیسی – آمریکایی و سپس اسرائیلی، بهعنوان ابزاری برای شانتاژ و فشار علیه ایران و مشارکت در تمامی سیاستهای صهیونی و غربی علیه مقاومت بهکار گرفته شده است. این نهاد در آخرین نقشآفرینی خود، در مجموع بیش از پنج تریلیون دلار به ترامپ داده تا در راستای پروژه جنگ منطقهای علیه ایران و نابودی جبهه مقاومت و حیات بخشیدن به رژیم موقت و فرسوده صهیونی و بازگرداندن هژمونی کامل آمریکایی در منطقه پیش ببرد. بیانیه روز گذشته شورای همکاری با ادبیاتی دیپلماتیک، بجز استمرار ادعای سابق در موضوع ادعای مالکیت امارات بر جزایر سهگانه ایرانی، وارد عرصههای وسیعتری شده که حکایت ازنقش جدید این شورا در سیاستهای آمریکایی و اسرائیلی دارد. در ادبیاتی شفافتر باید گفت، بیانیه شورای همکاری، علنا وارد اجرای سیاستهای مطلوب اسرائیلی، آمریکایی و انگلیسی در منطقه در مقابل جمهوری اسلامی، مقاومت منطقهای، حمایت از تروریستهای داعشی، سیاست بیثبات کردن منطقهای و تلاش برای مزدورسازی و مجبورسازی حکومتها و ملتهای منطقه در قبال اسرائیل و تسلیم آنها در مقابل فشار آمریکایی – اسرائیلی شده است.در حالی که به طور معمول این شورا در بیانیههایش قبلا به سابقهسازی پوچ درباره جزایر سهگانه اهتمام داشت،اکنون باهمان هدایت انگلیسی به موضوع میدان گازی آرش، مذاکرات هستهای و همکاری ایران با آژانس هستهای بینالمللی وارد شده و رویکرد بینالمللی کردن ادعاهای بیاساس خود رادرپیش گرفته است. همچنین در این بیانیه به طور آشکاری وارد فاز شانتاژ و فشار علیه عراق شده تا همزمان با رویکرد آمریکا و انگلیس برای کودتای سیاسی و تحریک مجدد طایفهگری و تروریسم، زمینه سیطره بر اراده ملی عراق رافراهم نمایند.جالب اینکه نگارندگان این بیانیه، همانگونه که ۱۴ سال همه وزن فتنهگرانه و مالی و تبلیغاتی خود را در دسترس تروریسم داعشی و القاعدهای و تروریستها از ۱۳ کشور جهان را به میدان آوردند، اکنون از حاکمیت همین تروریستها و استحکام بخشیدن به حکومت آنها حمایت و سخنی از نسلکشی علیه اقلیتها در سوریه به میان نمیآورند.تیم چهارضلعی عربی در این شورا، اکنون با کنار زدن ترکیه، میدان عمل صهیونیستی را برای ممر داود تامرزهای عراق فراهم میکنند تا انتقام ازشیعه و حکومت عراق را توسط تروریستهای تکفیری و تروریستهای صهیونیست بگیرند و همچنان که گفته شد، هزینه آن را نیز به ترامپ پرداخت کردهاند. این چهارضلعی عربی که سیلی محکمی در کنار همه تیم آمریکایی و غربی در جنگ علیه یمن خوردهاند، امروز در ذیل مواضع آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونی که دریای سرخ برایشان به جهنم و ممنوعیت تبدیل شده، آنچنان کینهتوزانه عمل میکنند که حاضر نیستند به شهادت مقامات حکومت یمن در حمله رژیم صهیونی هم اشاره کنند.همین پیمانکاری و دلالی توسط این چهار کشور عربی، در لبنان هم ظاهر شده و خواستار خلع سلاح مقاومت شدهاند و البته یزید بن فرحان سعودی، تا مرز ایجاد جنگ داخلی در لبنان، درحال تشویق به درگیری دردیدار بااحزاب وحکومت لبنان است. هماکنون در تمامی این پروندههای ذکرشده در بیانیه شورای عبری- آمریکایی همکاری خلیجفارس، تمامی توان رسانهای، مجازی، پولی، سیاسی – دیپلماتیک و اطلاعاتی این چهارضلعی وفادار، در خدمت جنایتکاران صهیونیست و کاخ سفید و لندن است و لجستیک زمینی و دریایی آنها در خدمت کمکرسانی به صهیونیستها قرار دارد و در تمامی این پروندهها، با ترویج روایتهای اسرائیلی وغربی،برعلیه ایران تلاش میکنند.اگرچه درمناسبات دوجانبه ایران،لحن وادبیات با ملاحظهتری از آنها دیده میشود ولی بهروشنی به چماق و ابزار آمریکا، غرب و رژیم صهیونی و کینهورزی علیه مردم فلسطین و مقاومت منطقهای تبدیل شدهاند و هدفگذاریهای راهبردی آمریکا، غرب و رژیم صهیونی علیه ایران را در یک روند فزاینده دنبال میکنند.به نظر میرسد در چنین شرایطی برخی بازنگریهادرراهبردهای آشکاروپنهان در قبال این چهارضلعی ضرورت فوری داشته باشد.تجربه ثابت کرده است که دیپلماسی همسایگی زمانی میتواند وسوسههای کینهتوزانه را خنثی کند که در کنار آن دیگر ابزارهای متعادلکننده و بازدارنده بهکار گرفته شوند. خصوصا اینکه اغلب اعضای این شورای همکاری و برخی دیگر از همجنسهای آنها در منطقه، نقش تکمیلی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران نیز داشتند. سران این کشورها که تماما در کاخهای شیشهای هستند و سنگپرانی میکنند، باید بدانند که در تداوم نقشه اسرائیل بزرگ صهیونیستها، بهرغم سالها خدمت، بذل و بخششهای میلیاردی و همراهی در همه عرصههای با صهیونیسم و جبهه شرارت غربی، برایشان اماننامه هم فراهم نمیکند.